خونۀ مادر بزرگه

ساخت وبلاگ

 

 

خونۀ مادر بزرگه هزار تـا غُصـه داره

 

غم دیگه از رو سقفش ، سایه برنمیداره

 

بدون مادر بزرگ ، بهارامون خزونه

 

آخه کی مثل مادر ، دردامونو میدونه ؟

 

خـونـۀ مـادر بزرگـه دیگـه رونـق نـداره

 

درد و غمِ تنهایی از رو دیواراش میباره

 

خـونـۀ مادر بـزرگـه ، امـروز شـده خـرابـه

 

اون کوچه بی مادر بزرگ واسه همه عذابه

 

درخـت تو حـیـاطـش دیــگــه ســـایـه نـداره

 

آفتابش دیگه هر صبح ، یه روز شوم میاره

 

دنیا بدون مادر ، هر روز چه سوت و کوره

 

دیـگه نمیشه بـارون ، ایـن دردا رو بـشـوره

 

اونی که روح پاکش ، امـروز تـو آسـمـونه

 

گاهی میبینه بچش ، اشک میریزه تو خونه

 

خونۀ مادر بزرگـه یه خـونۀ رو آبـه

 

خونه که مادر نداره یه خونۀ خرابه

 

شبا که بغض و گریه ، امونمو بریده

 

میپرسم از خدا که ، مادرمو کی دیده

 

یعنی الان کجاست و امروز چه حالی داره ؟

 

این فکرا دیگه هیچ وقـت ، راحتم نمیذاره

 

خـونـۀ مادر بـزرگـه دیـگـه صـفا نداره

 

خودش همیشه بم میگفت دنیا وفا نداره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به یاد مادر بزرگ مرحومم

 

 

 

 

دانیال علی پناهی

روزهایم آفتابی نیست...
ما را در سایت روزهایم آفتابی نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 113 تاريخ : جمعه 3 آذر 1396 ساعت: 4:20