عظیمی و عزیز و بیکرانی
حـرامـت شـد تمـام زندگانی
ذُکـــای آســمــان الـتـهـابـی
ز ایمان ساختی با هر خرابی
رفاقت کردی و شد خنجرت سهم
که شد بُغـضی میـان هنجرت سهم
از این غم تا نوشتی سوخت خودکار
ز درد ایـن دل غـمـگـیـن و بــیــمـار
عصای حـضـرت موسـی مدد کن
دلش را خالی از هر جزر و مد کن
رهی را باز کـن بهر عبورش
چقدر این درب ها بستند رویش
برایش سخت کن امشب دعایی
ز داغـش نــالــه ای و ربـنـایـی
تقدیم به ( مهربانو )
دانیال علی پناهی
برچسبها: مثنوی
[ چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۶ ] [ 18:24 ] [ دانیال علی پناهی ] [ ]
روزهایم آفتابی نیست...برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 146