دلتنگ علی

ساخت وبلاگ

 

 

قدرت مطلق ما پهنه ی بازوی علی ست


جبرئیل است فقط ، آنکه سخنگوی علی ست


خوش به حال دل هر کس که دمی رویش دید


چه سعادت برسد بر آن که پهلوی علی ست


آنچه از خون حسین است همه روی زمین


جنس آن خون عظیمی ست که بر موی علی ست


داغ ها دارم از این عشق ، خدایا چه کنم


داغ های دل من یکسره از کوی علی ست


آنقدر اشک در این عمر ز چشمم بارید


که گمانم همه از چشمه ی جادوی علی ست


غم من موی خودم نیست که میگشت سپید


غم جو گندمی خرمن گیسوی علی ست


بر در باغ جنان است چه عطری خوش بو


به گمانم همگی رایحه ی بوی علی ست


اخم تو بین نبرد است سلاحی مهلک


عظماتی ست که بر آیینه ی روی علی ست


این چه لطفی ست که تو با اسرایت داری؟


بخشش و لطف و بزرگی ست که در خوی علی ست


جز تنش صورت او زخم فراوان دارد


مثلا زخم عمیقی که به ابروی علی ست


زره اش پشت ندارد که گریزان نشود


هر کجا غزوه شود منظره ی روی علی ست


غاز و میخ و در و پیکر ، همه گفتند نرو


و حیا کرد همان تیغ که بر سوی علی ست

 

 

 

 

 

 

دلم برات تنگه یا علی

 

منو ببر پیش خودت

 

 

 

 

 

 

 

 

دانیال علی پناهی
 

روزهایم آفتابی نیست...
ما را در سایت روزهایم آفتابی نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 14:28