پروردگار

ساخت وبلاگ

 

 

تو چه تنها و چه تنها و چه تنها بودی

 

در سیه چال ، و هم قصر زلیخا بودی

 

تو به هر ملک که رفتم ، بنشستی از پیش

 

هر کجا نام خدا بود ، تو آنجا بودی

 

قهر کردم به تو و ، قهر نکردی با من

 

من در این زشتی و تو ، یکسره زیبا بودی

 

من ز شادی جهان سهم نبردم هرگز

 

چون تو ساقی می و باده ی غمها بودی

 

من برای تو طوافی که نکردم یا رب

 

تو که دائم به طواف دل شیدا بودی

 

تو که گفتی بروم در پی عقبا و بهشت

 

و نگفتی که چرا در پی دنیا بودی

 

من ز تو هیچ نخواهم تو ز من هیچ مخواه

 

من که امروز گرفتار و تو فردا بودی

 

 

 

 

 

 

دانیال علی پناهی

روزهایم آفتابی نیست...
ما را در سایت روزهایم آفتابی نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 90 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:41