تـو کـه در عـشـوه گـری شهرۀ آفاق جهانـی
بـه گمانت که بماند به رُخت حُسـن جـوانـی؟
زن زیـبـایـی و مـغـرور بـه زیبایی خویشـی
بـه خـدا هـیـچ نـمـانـد ز تـو نـامـی و نـشانی
تو اگر رهرو دینی و اگر رهـرو فـرهـنـگ
همچو پروینی و سیمین که در این دِیر بمانی
جـمـلـگـی جـنـس مـونث پـی زیبایی خویشند
و هوا خواه زر و سیم و تو هم در پـی آنـی
تو همان دختر لج بازی و با کبر و غروری
که مرا از غم تو بغض و سرشکیست نهانی
کـاش تا کشتی تـو بشکند و تـا بـه هـمـیـشـه
بـه کـنـارم بـنـشـیـنـی و مــرا هـم بـنـشـانــی
دانیال علی پناهی
روزهایم آفتابی نیست...برچسب : مغرور,مغرورة,مغرور به انگلیسی,مغرور بالانجليزي,مغروره كلمات,مغرورم,مغرورة وائل كفوري,مغرورة بالانجليزي,مغرور نباش,مغرور عبد الحليم, نویسنده : weexpectationforupo بازدید : 109